۳۲۸۲ - «اسدالله علم» وزیر دربار و معتمد شاه در خاطراتش نوشته است: "(به شاه) عرض کردم: «دو سه روز است که در شهر نان نیست و اگر هست گران است و جای تعجب است که در سیلو یک میلیون تُن گندم داریم و نان در شهر نیست… یک ماه پیش شکر نبود، با آن که انبارها پر از شکر بود. نهایت بیلیاقتی در اداره اینگونه امور به چشم میخورد… دیشب دو نفر سرباز به منزلم تلفن کردند که برای خانواده خود نان به دست نیاوردند."
منبع: خاطرات علم، جلد چهارم، چاپ دوم، ص۱۲۵ (۱۳ خرداد ۱۳۵۳)
پنجشنبه, ۲۰ خرداد ۱۴۰۰، ۰۸:۱۰ ق.ظ
۰۰/۰۳/۲۰
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
کلمات کلیدی