۲۷۷۸ - «اسدالله علم» در خاطراتش می‌نویسد: “فرمودند «عصری گردش می‌روم ولی این مهمانِ حالا را زیاد خوشم نمی‌آید، اما بگو بیاید»، عرض کردم «در این یک کار به خصوص، می‌توانم استدعا بکنم بی‌جهت به خودتان زحمت و زجر ندهید. یک کسی آمده، پولی هم به او می‌دهیم، دیگر طلبی از ما ندارد که شاهنشاه خودتان را هم ... برای ایشان زجر بدهید». فکری فرمودند و فرمودند «درست می‌گویی، فلان دختر ایرانی را خبر کن»”
منبع: خاطرات علم، جلد پنجم، ص۴۴۹ (۲۵ بهمن ۱۳۵۴)

دانلود