۳۳۷۹ - «امیر اسدالله علم» معتمد شاه در خاطراتش نوشته: «چون شاه را کِسل دیدم، قدری از گرفتاری خودم با زن و بچه در کنار دریا گفتم و اینکه افسوس زیادی از دیدن دخترهای زیبا که به آنها دسترسی نداشتم خوردم. شاه قدری خندیدند. بعد احوالپرسی از بچهها و خانم، فرمودند: "این خانم کی از سر تو دست برمیدارد؟»، عرض کردم «نمیدانم، اما به هر حال من دوستش دارم، باید قدری مراعات مرا بکند». فرموند: «این زنها نمیفهمند که چه بکنند»"
منبع: خاطرات علم، جلد اول، چاپ پنجم، ص۲۳۰ (۱۲ مرداد ۱۳۴۸)
شنبه, ۲۳ مرداد ۱۴۰۰، ۰۹:۲۰ ق.ظ
۰۰/۰۵/۲۳
حالا اگه چیزی بهشون میرسید از این کار بازم یه چیزی بود
آخه من نمیدونم این سلطنت پرست ها چی تو این خاندان بد بخت تر از خودشون دیدن که سنگ اونا رو به سینه میکوبن؟؟؟؟
مزدور اخوند
بی هویت سایتت فیلتر شدس یعنی هر چقدر خودت پاره کردی که بچشم بیایی فیلترت کردن خخ خایمال
کلمات کلیدی
برو گمشو بسیجی پفیوز گوه خوریش به تو نیومده اصلا همینجوری رو هوا دوست داریم سلطنت طلب باشیم مشکلی هست؟